شاعر

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار وحید برزگر قهفرخی» ثبت شده است

باید بروم

بارانی من کجاست باید بروم

هرچند مرا نخواست باید بروم
تا شهر پر از صداست باید بروم
امشب،کوچه، هوا چه حالی دارد
بارانی من کجاست باید بروم

وحید برزگر قهفرخی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وحید برزگر

یادت باشد

دریابدهی کویر پس می گیری
دریا بدهی کویر پس می گیری
دریا بدهی کویر پس می گیری
وقتی همه جا پر است از دل سیری
عاشق باشی غریب تر می میری
یادت باشد به مردم این دنیا
دریا بدهی کویر پس می گیری

وحیدبرزگر قهفرخی
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وحید برزگر

ای پریشانی...

گرچه در هم می کشد اخم تو ابروی مرا
کم نخواهد کرد از این بیشتر روی مرا

پادشاهم گرچه وقتی که نگاهم می کنی
می کنی با خاک یکسان برج و باروی مرا

درد من عشق است دردی که نبیند دشمنت
تلخ تر از این مکن ای دوست، داروی مرا

ریخت موهای تورا بر شانه بادو بعد از آن
ای پریشانی چه آسان ریختی موی مرا

دست و پای خویش را گم میکند این روزها
گر ببیند شیر هم چشمان آهوی مرا

بعد از این بی شور شیرین بیستون را می کنم
عشق بخشیده است جانی تازه بازوی مرا ...

وحیدبرزگر قهفرخی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
وحید برزگر